وبلاگ شخصی نوذر صیفوری

کارشناس ارشد تجارت الکترونیک؛ مشاور کارآفرینی و مدرس دانشگاه

۳ مطلب با موضوع «مقالات عمومی» ثبت شده است

زلزله دلهای مردم را هم تکان داد

زلزله دلهای مردم را هم تکان داد

زلزله دلهای مردم را هم تکان داد، 
اما به جای خرابی، آبادی آورد!  

می دانید که قرآن سوره ای دارد به نام "زلزله"

جالب است که در این سوره مبارک آمده:
 " چون زلزله قیامت، زمین را به سختی تکان دهد، زمین هرچه در خود دارد بیرون می ریزد. " (آیات 1 و 2)

و همچنین آمده: " اخبار و احوال انسان ها را آشکار می کند." (آیه 4)

اما انگار زلزله دنیا هم همین رسالت را دارد: (( آشکار کردن باطن مردم)).

خدا را شکر، که این زلزله باطن زیبای مردم این مرز و بوم را خیلی خوب به همه نشان داد.

در این ایام، کرمانشاه شده بود "پایتخت مهربانی کشور".
 همه  به آنجا " مهر" می فرستادند: یکی پتویش را، آن یکی لباسش و دیگری دعایش.

(و هیچکس هم نپرسید این پتوی من امشب تن یک شیعه را گرم می کند یا تن یک سنی را؛ به کوری چشم کوردلان)

زلزله آمد و خانه هایی را خراب کرد و دل هایی را آباد.

آباددلان! کرمانشاه را فراموش نکنید.
هوای آنجا "سرد" است، اما دل مردمش به مهربانی ما "گرم".

 

 

 29 آبان 96

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نوذر صیفوری
کتاب یا کباب؟ این داستان واقعی است

کتاب یا کباب؟ این داستان واقعی است

تاریخ انتشارمهر ماه ۱۳۹۶ /این نوشته در سایت و کانال عصر ایران وچند سایت دیگر نیز باز نشر شده است

 مدتها بود که قصد داشتم کتابی از یک سایت بخرم. قیمتش ۱۲ هزار تومان بود. چندین بار، تا کلیک روی دکمه خرید هم رفتم، اما هربار با خودم حساب و کتاب می کردم که ارزش را دارد یا نه و در آخر بدون خرید کتاب پنجره را می بستم.

من به ارزش کتابی که می خواستم بخرم کاملاً اعتقاد داشتم، اما نمی دانم چرا برای کلیک روی دکمه خرید، ماوس توی دستم می لرزید! خلاصه نشد که آن کتاب را بخرم. این موضوع گذشت...

 

تا اینکه یک ماه بعد در دفتر کارم تنها بودم و چون کارم طول کشیده بود حسابی گرسنه شده بودم. به نزدیک ترین چلوکبابی رفتم و یک دست کوبیده سفارش دادم. جای شما خالی، دلی از عزا درآوردم.

رفتم سر صندوق تا حساب کنم. پرسیدم آقا چقدر می شود؟ (احتمالاً حدس می زنید چقدر شد)

بله، ۱۲ هزار تومان!

درست هم قیمت کتابی که دوست داشتم! پول را دادم و زدم بیرون.

رفتم توی فکر و با خودم گفتم تو برای خرید یک کتاب چندین بار دست و دلت لرزید و آخر نخریدی اما برای کباب اصلاً مقاومت نکردی.

لذت کباب کاملاً پرید! من در یک آزمون واقعی رد شده بودم.

بین کتاب و کباب، خرید کباب برایم راحت تر بود. تازه مثلاً من تحصیل کرده بودم و به گمان خودم کتابخوان!

آن روز شکمم سیر شده بود اما هنوز احساس گرسنگی می کردم!

البته بعد از این قضیه رفتم و آن کتاب را خریدم تا بار خجالتم کمتر شود.

هدفم از نقل این خاطره، پند اخلاقی نبود. فقط خواستم به خودم یادآوری کنم تصمیماتی که امروز می گیرم فردایم را می سازد و خوراکی که می خورم آن بخش از وجودم را تقویت می کند که آن را می خورد، شکمم باشد یا فکرم.

اگر امروز تصمیم می گیرم که به جای خواندن یک کتاب خوب، یک غذای خوب، لباس خوب، گوشی خوب و … بخرم، نباید فردا خودم را به عنوان انسانی خوش فکر و با دانش به جامعه معرفی و تحمیل کنم.

 

پانوشت۱: خوانندگان دقیق کاملاً می دانند که پیام این نوشته این نیست که غذا نخوریم و به جایش کتاب بخوانیم

پانوشت۲: قیمت های ذکر شده مربوط به سال۹۵ است، لطفاً یقه چلوکبابی ها را نگیرید

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نوذر صیفوری

به چه کسی رای دهیم؟ / یک روش ساده برای تشخیص توانمندی نامزدهای اننتخاباتی

 

حرف اول: می گویند «داشته های امروز تو نتیجه تصمیمات و انتخاب های گذشته توست». اینکه امروز همه از وضعیت شهر ناراضی هستیم، نشان می دهد که ما در انتخاب هایمان خوب عمل نکردیم.

 

انتخابات شورای شهر نزدیک است؛ چطور می توان در این فرصت جدید اشتباه گذشته را تکرار نکنیم؟ چگونه می توانیم این بار درست انتخاب کنیم؟

 

بنده در اینجا یک اصل ساده را خدمتتان عرض می کنم: «کسی که ادعای توانایی انجام کاری را دارد، باید در گذشته ی او نشانه ای از این توانایی وجود داشته باشد»

 

این نکته ساده، کلیدی برای تشخیص درستی توانمندی یک نامزد است. اجازه دهید این نکته را با ذکر یک خاطره بهتر بیان کنم:

 

چند وقت پیش یکی از همشهریان از دوستش پرسید: فلانی، تو چرا نامزد شورای شهر نشدی؟ تو که هم تحصیل کرده ای، هم توانمند هستی و هم شناخته شده ای.

این دوست ما با یک مثال ساده، جوابی آموزنده به او، من و شما داد؛ جوابش این بود: «راستش همین قصد را داشتم، اما مدت هاست که چاله ای در کوچه ما درست شده، و هر بار برای رفت و آمد با ماشین اذیت می شوم. با خودم گفتم تو که چند ماه است از پس این چاله جلوی در خانه ات برنیامدی، چطور می توانی فردا چاله های بی شمار خیابانهای مسجدسلیمان را پر کنی؟»

 

بنده که شاهد عینی این قضیه بودم درس مهمی از آن گرفتم: «اگر می خواهی کسی را برای انجام کاری که ادعا می کند بسنجی، به گذشته او نگاه کن، آیا شاهدی برای ادعای او می بینی؟»

 

برای مثال،کسی که وعده آبادانی شهر را سر می دهد، باید ببینیم آیا تا به حال یک گره هرچند کوچک از مردم شهرش باز کرده است؟ اگر کسی هرگز برای مردم قدمی برنداشته است، چطور می تواند ادعا کند که من فردا برای حل مشکلات شما مردم می دوم؟

 

این اصل ساده، برای اثبات پاکدستی و تعهد افراد نیز صادق است.

 

البته مطالب گفته شده تناقضی با شایستگی یک جوان (با تجربه کاری کم) ندارد، چون طبق این اصل، آن جوان گذشته ای دارد و کارهایی انجام داده است، شاید نشانه ای از تلاش و خدمت در گذشته او هم وجود داشته باشد.

 

حرف آخر: داشته های امروز ما نتیجه تصمیمات و انتخاب های گذشته ماست، درست انتخاب کنیم.

 

اردیبشهت 96

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نوذر صیفوری